برگی پاییزی

دارم یخ میزنم تو این پاییز درد

برگی پاییزی

دارم یخ میزنم تو این پاییز درد

یاور همیشه مومن

پونزده سالم بود

دنبال یه دوست میگشتم همه جا تو خونه تو خیابون تو کوچه خونه همسایه .

هیچ کی رو پیدا نکردم . خیلیا بودن که رفیقم بودن اما هیچکی  دوستم  نمی شد .

تا اینک این دوست پیدا شد. جلوی در گله دونی (دمداری) یکی صادقانه گفت :منم دارم میگردم .

یکی که بهش اعتماد کنم. و من با تمام و صداقتم دست دوستی به سویش دراز کردم  و او.....

وما دوست شدیم به صداقت تموم دوستای دنیا با هم صادق بودیم همه جا با هم میرفتیم .

چقد دایی ناصرو دک میکردیم.

چقد شکیلا گوش میدادیم (ورداشتن شکیلا چقد حال می داد)

عشقمون "یاور همیشه مومن" بود.

فکر کنم کاستای این پسره تموم شد.

و دوستیمون هرروز صادق تر می شد.

تا اینکه احساس کردیم بزرگ شدیم (دوستی مال بچگیه).

اما ما هنوز دوست بودیم ودلامون صادق.

هنوزم عشقمون "یاور همیشه مومنه" .

دیگه شکیلا گوش نمی دیم.

دیگه کاری با این پسره نداریم .

دیگه کسی رو دک نمی کنیم.

دیگه ساقه طلایی نمی خوریم.

وما هنوزم دوستیم با همون صداقت.

                               " دوست گلم ودادش عزیزم دوستتم"

نظرات 1 + ارسال نظر
رضا جمعه 25 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:16 ق.ظ http://www.pipobox.sub.ir

وبلاگ جالب و باحالی داری !

بهت پیشنهاد میکنم که لینکتو تو باکس ما قرار بدی تا بازدیدت 2برابر بشه.
هر نفر هم 2لینک میتونه بزاره.

منتظر چی هستی .. بیا به ما سر بزن و لینکتو تو باکس بزار .. منتظرتم ... ... ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد